کد مطلب:327987 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:451

فضیلت و احکام مسجد
واضح است كه نماز خواندن در مسجد از نماز خواندن در غیر مسجد افضل است و اخبار فراوانی در این باره نقل شده است:



روایت شده است كه در تورات مكتوب است: «همانا در زمین خانه های من به مساجد اختصاص دارد; پس خوشا به حال كسی كه خود را در خانه اش پاك و پاكیزه كند، سپس مرا در خانه ام زیارت نماید. و بر زیارت شده لازم است كه زیارت كننده را اكرام كند»(2).



در روایت دیگر است كه: «پرستش نشده است خداوند به چیزی مانند خاموشی (و مسلط شدن بر زبان) و رفتن به خانه اش»(3).



معلوم است كه مساجد به لحاظ فضیلت برابر نیستند و ثواب نماز خواندن در بعضی از آنها بر بعض دیگر برتری دارد. و ما در این جا به طور خلاصه درباره آن بحث می كنیم:



تفاوت مساجد با یكدیگر به دو گونه است:



الف ـ ذاتاً با هم تفاوت دارند.



ب ـ گاهی بر اثر عوارض تفاوت پیدا می كنند، چنان كه ممكن است ثواب نماز در مسجدی بر مسجد دیگر، به واسطه این كه جمعیّت نمازگزاران در آن مسجد بیش تر از مسجد دیگر است، افزون باشد; یعنی كثرت ثواب به واسطه این است كه مردم بیش تر در آن جا، اجتماع می كنند(4).



مساجدی كه تفاوت ذاتی دارند، بدین قرارند:



1ـ مسجدالحرام: یك ركعت نماز در آن معادل صد هزار ركعت است. خود كعبه و توسعه ای كه در آن مسجد پدید آمده و به آن مُلحق شده، حكم همان مسجد را دارد; با وجود این بهتر و افضل آن است كه نماز را در كعبه و در جاهایی كه به مسجدالحرام افزوده شده، نخوانند، زیرا هر چند نماز در این دو مكان به لحاظ اندازه ثواب با ثواب نماز خواندن در اصل مسجد برابر است، امّا اصل مسجد از نظر كیفیّت خصوصیّتی دارد كه اندازه آن مشخص نشده(1).



2ـ مسجدالنبی: این مسجد شریف كه در مدینه منوّره است، ثواب خواندن هر ركعت نماز در آن، برابر ده هزار ركعت است. چنان كه درباره مسجدالحرام گفتیم، توسعه ای كه در آن مسجد به وجود آمده، به لحاظ اندازه ثواب در حكم اصل مسجد است(2).



3ـ مسجد كوفه و مسجد اقصی: نماز خواندن در هر یك از این دو مسجد برابر هزار نماز است. از آن جهت كه بیت المقدس كه همان مسجدالاقصی است، از مسجدالحرام فاصله دارد، آن را مسجدالاقصی نامیده اند(3).



مساجدی كه بر اثر عوارض مزیّت پیدا می كند:



1ـ مسجد جامع: و آن مسجدی است كه برای نماز جمعه یا جماعت است; هر چند متعدّد باشد و نماز در آن برابر صد نماز است(4).



2ـ مسجد قبیله: و آن مسجدی است كه در محلّه شهر واقع شده و ثواب نماز در آن برابر 25 نماز است(5).



3ـ مسجد بازار: ثواب نماز در آن برابر دوازده نماز است(6).



4ـ مسجد زن، خانه او است. هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام) روایت كرده است: «نماز خواندن زن در پستو فضیلت بیش تر دارد از این كه در خانه اش نماز بخواند; و نماز خواندن او در خانه اش فضیلت بیش تر دارد از این كه از خانه اش خارج شود و در جای دیگر (یا در مسجد) نماز بخواند»(7). ممكن است مقصود این باشد كه زن برای كسب ثواب لازم نیست از خانه اش خارج شود و به مسجد برود; زیرا نماز او در خانه اش همانندِ خواندن نماز در مسجد است.



در این جا می توان این سؤال را مطرح كرد كه خانه او مثل كدام مسجد است; چنین به نظر می رسد كه از لحاظ ثواب با كمترین مسجد كه مسجد سوق است، برابر باشد و ممكن است مقصود این باشد كه هر مسجدی را اراده نماید و سپس برای امتثال امر شارع به آن مسجد نرود و در خانه اش نماز بگزارد، به منزله آن است كه در آن مسجد، نماز گزارده است; پس بنا به آنچه اراده كرد، ثواب نمازی كه در خانه اش خوانده است، تفاوت پیدا می كند.



و مستحب است ـ ولو قسمتی از ـ مسجد بدون سقف باشد; هر چند در اكثر امكنه برای دفع سرما و گرما به سقف نیاز است. مستحب است وضوخانه (و بیت التّخلیه) مسجد را نزدیكِ درِ مسجد بنا كنند، نه در وسط آن(1). مقصود آن است كه اگر می خواهند در زمینی مسجد بنا كنند و هنوز صیغه وقف را جاری نكرده اند، نقشه آن را طوری طرح نمایند كه وضوخانه و بیت التّخلیه در خارج و نزدیك درِ مسجد واقع شود، نه در وسط آن.



مستحب است مناره مسجد را با دیوار آن قرار دهند، نه این كه در وسط یا جدا از ساختمان آن باشد. در این صورت ممكن است گفته شود: مستحب است مناره مسجد با دیواره آن یكی باشد; یعنی از آن بلندتر نباشد، زیرا در صورتی كه بلندتر از آن باشد، از هم سطح و یكی بودن خارج می گردد و آن مكروه است(2). مستحب است كسی كه می خواهد وارد مسجد شود، قبل از وارد شدن كفش و عصا و نظایر اینها را بررسی كند كه مبادا آلوده به نجاست باشد. و این قداست و عظمت مسجد را می فهماند; چون مسجد خانه خدا است و ما باید هر چه بیش تر در نظافت و احترام آن بكوشیم(3).



طلاكاری مسجد حرام است. برخی مطلق نقش و نگار مسجد را ـ چه با طلا باشد، چه با غیر طلا ـ حرام دانسته اند(4). صدا را در مسجد از حدّ متعارف بلندتر نمودن ولو قرائت قرآن باشد، مكروه است(1). و همچنین است آوردن كودكان غیر ممیّز، والاّ كودكانی كه ممیّز هستند و از لحاظ طهارت مسأله ای نداشته باشند، نه تنها به مسجد آوردن آنان مكروه نیست، بلكه سزاوار است; از جهت این كه به آمدن به مسجد عادت كنند، ایشان را به مسجد بیاورند، تا در بزرگی این كار پسندیده را از یاد نبرند.



در كُتُب فقهی آمده است كه قضا و داوری در مسجد كراهت دارد. در توضیح این گفتار می توانیم چنین بگوییم: این عمل به طور مطلق مكروه است. خواه در آن مخاصمه و جدال باشد، یا نباشد; دایماً این كار در مسجد انجام شود، یا اتفاقاً صورت وقوع به خود گیرد; نشستن برای قضا باشد یا برای عبادت بنشیند و اتفاقاً مرافعه ای پیش بیاید و داوری و قضا تحقّق یابد; یا این كه كراهتش به یكی از موارد فوق اختصاص دارد و این طور نیست كه به طور مطلق كراهت داشته باشد.



اگر احتمال اول را برگزینیم، اشكال پیش می آید و آن این كه حضرت علی(علیه السلام) مكرّر در مسجد كوفه قضاوت می فرمود و این امر با كراهت مطلق سازگار نیست. در جواب می توان گفت: عمل حضرت علی(علیه السلام) از مورد بحث خارج است; چون قضاهای آن حضرت در مسجد كوفه، قضایای جزئیه و خارجیه ای بوده كه وجه آن بر ما معلوم نیست. این نوع قضایا را كه در اصطلاح «قضیّه ای در واقعه ای» تعبیر می كنند، نمی توان حجّت قرار داد(2). پس مناسب این است كه بگوییم آن حضرت برای عبادت به مسجد تشریف می بردند، امّا به حسب اتّفاق اگر مرافعه ای رخ می داد، به داوری می پرداختند و آن را فیصله می دادند.



اما نظر به این كه در مسجد كوفه مكانی به نام «دكة القضاء» مشخص شده بود كه حضرتش صرفاً برای قضا و داوری به آن مكان نزول اجلال می فرمودند، این موضوع با توجیه فوق سازگار نیست(3).



دیگر از مكروهات در مسجد «انشاد» و «نشدان» است; یعنی كراهت دارد كسی كه متاعی را پیدا كرده، خودش یا وكیلش در مسجد جار بزند، تا صاحب متاع پیدا شود و نیز جار زدن صاحب متاع در مسجد به جهت این كه پیدا كننده مال را به وی برگرداند، مكروه است(4).همچنین شعر خواندن در مسجد مكروه است; چون از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل است كه فرمود: به خواننده شعر در مسجد بگویید: خدا دهانت را خُرد كند(1). همانا مساجد برای خواندن قرآن ایجاد شده است. و روایت شده كه خواندن شعر در مسجد بدون اشكال است. می توان گفت جمع بین این دو گونه روایت این است كه نهی را بر كراهت حمل نماییم(2). وجه جمع دیگری بین این دو نوع روایت نیز به نظر می رسد و آن این كه روایاتی كه بر جواز خواندن شعر دلالت دارد، بعید نیست كه منظور از آن، اشعار حكمت آمیز و آموزنده باشد; یا مقصود اشعاری است كه به عنوان استشهاد برای معانی لغوی قرآن یا احادیث ذكر شود; زیرا در كتب تاریخ مسطور است كه در محضر مبارك پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسجد شعر می خواندند و آن حضرت از آن منع نمی فرمودند(3).



چنین به نظر می رسد كه این وجه جمع صحیح تر باشد; بنابر این نهی از خواندن شعر بر غالب اشعار عرب جاهلی حمل می گردد كه در مورد لذات زودگذر مادّی و حطام دنیوی بوده است(4). و نیز در مساجد گفتگو درباره اموری كه صرفاً جنبه دنیوی داشته باشد، مكروه است، چون مقصود از آمدن به مسجد توجّه به خدا و پرستش او است و این كار با توجّه به دنیا و سخن گفتن از آن منافات دارد; لذا در روایات از آن نهی شده است(5).



این بود مختصری از آداب و احكام مسجد كه به تناسب مقام از آن سخن به میان آمد و تفصیل بیش تر موكول به كتاب هایی است كه در این زمینه مشروحاً بحث كرده است.



دیگر از مشتركات بنا به قول بعضی «معادن» است كه در مباحث پیشین درباره آن به تفصیل بحث نمودیم و در آن جا گفتیم كه معادن جزو انفال و از اموال اختصاصی دولت است و از مشتركات به حساب نمی آید.

2 . رُويَ أنّ في التورة مكتوباً انّ بيوتي في الأرض المساجدُ فطوبي لمِنَ تَطَهرَّ في بيته ثم زارني في بيتي و حقّ علي المزورِ أن يُكرم الزائرَ. وسائل الشيعه، باب 3 از ابواب احكام مساجد، ح 5، كتاب الصلاة.



3 . عن أبي عبداللّه قال: ما عبداللّه بشيء مثل الصَمْتِ و المَشْيِ إلي بَيْتِه. همان.



4 . الروضة البهية، ج1، ص93.

1 . همان. رواياتي دلالت دارد كه هر نماز در مسجدالحرام برابر صد هزار نماز است. وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 52، كتاب الصلاة. در باب 55 رواياتي درباره زياد شدن مساحت مسجدالحرام هست.



2 . الروضة البهية، ج1، ص93; وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 57 و باب 9 از همان ابواب.



3 . الروضة البهية، ج1، ص93; مجمع البحرين، مادّه «قصا».



4 . الروضة البهية، ج1، ص93; وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 64.



5 و 6 . الروضة البهية، ج1، ص93; وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 64.



7 . هشام بن سالم عن أبي عبداللّه(عليه السلام) قال: صلاة المرأة في مخَدعِها أفضلُ من صَلاتها في بَيْتِها و صلاتها في بَيْتِها أفضلُ من صلاتها في الدار. وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 30، ج 3.

1 . الروضة البهية، ج1، ص94. و عن النبي(صلي الله عليه وآله) في حديث ... و اجعلوا مطاهركم علي أبواب مساجدكم. وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 25، ج 3.



2 . الروضة البهية، ج1، ص94: روي عن الصادق(عليه السلام) عن آبائه إنّ عليّاً مرّ بمنارة طويلة فأمر بهدمها ثم قال: لاترفع المنارة إلاّ مع سطح المسجد.



3 . همان; وسائل الشيعة، ابواب احكام المساجد، ج3، ص504، باب 24. تعاهدوا نعالكم عند أبواب مساجدكم و نهي أن ينتَعِلَ الرجل و هو قائم.



4 . الروضة البهيه، ج1، ص94; وسائل الشيعة، ابواب احكام المساجد، باب 15، ج3، ص493 ـ 461.

1 . الروضة البهيه، ج1، ص94; وسائل الشيعة، ابواب احكام المساجد، باب 27، ج3، ص507: قال: أبو عبداللّه(عليه السلام): جنّبوا مساجدكم البيع و الشراء و المجانين و الصبيان و الضالّة و الحدود و رفع الصوت.



1 و 3 . الروضة البهية، ج1، ص94.



4 . الروضة البهية، ج1، ص97; وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 28.

1 . الروضة البهية، ج1، ص97; وسائل الشيعة، ابواب احكام المساجد، باب 14. عن علي بن الحسين(عليه السلام) قال: «قال رسولُ اللّه: مَن سمعتموه يُنْشد الشعر في المسجد (في المساجد) فقوُلوا فضّ اللّه فاكَ. إنّما نصبت المساجد للقرآن».



2 و 3 . الروضة البهية، ج1، ص97.



4 . همان; وسائل الشيعه، ابواب احكام المساجد، باب 14، ج3، ص493.



5 . يأتي في آخرالزمان قوم يأتون المساجد فيقعدون حلقاً ذكرهم الدنيا و حبّ الدنيا... . الروضة البهية، ج1، ص97.